رهامرهام، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

رهام عشق مامان و بابا

من، تن واحدی هستم از مادر و کودک

خداوندگارا  تو را سپاس می گویم برای کودکی که در بطن من به امانت سپرده ای . من عاشقم به او همان گونه که عاشقم بر شوهرم و عاشقم بر زندگی ام و نیز عاشقم و عاشقم بر تو. اکنون دیگر جهان را با نگاهی پر شگفت سیر می کنم . ان را با چشمی دیگر می بینم . همه جای جهان را دگرگون می بینم ،با نگاهی پر فروغ تر و آوایی گوش نوازتر . زیبایی آفتاب لمیده در آغوش چمن ها، احساس گرمی کودک را در وجودم زنده می کند . وجودش در وجودم مرا با لطف چنان به نوسان گهواره ایی وا می دارد که او را روزی در گهواره اش به گردش می آورم. من، تن واحدی هستم از مادر و کودک : تازه چون کودک ، معصوم ، هیجان زده،سر گرم شده و متحیر . مبهوت تغییرات فیزیکی خویشم . این تغییر...
26 اسفند 1391