رهامرهام، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

رهام عشق مامان و بابا

یک روز معمولی

1392/7/14 16:08
نویسنده : مادر
214 بازدید
اشتراک گذاری

پسر ناز نازیم ، دیروز صبح که بابا ایمان طبق معمول ساعت ٧.٣٠ صبح برای کار از خونه زد بیرون دید که شما عزیز دلم بیدار شدی و داری بهم نگاه می کنی و با دکمه لباسم بازی می کنی ، بابایی بدون سر و صدا از خونه رفت بیرون و من همچنان در خواب ناز تا ساعت ٨ که دیگه با لگد ای شما و ورج وورجه کردنات بیدار شدم و  بعد جریان و از بابایی شنیدم ،بوسه بارونت کردم ،الهی من قربون مهربونیت بشم که صبح ها آروم و بی صدا برای خودت بازی می کنی که مامانت از خواب پا نشه . تو بهترینمی و عاشقونه می بوسمت.

 

هنوز هم شبا  برای شیر دادنت بیدار می شم ولی توی این یکی ، دو ماه اخیر شیر دادنت برام لذتی دو چندان داره . چون وقتی به آغوش می کشمت با دستای کوچولو و لطیفت نوازشم می کنی دستم و لمس میکنی و دنبال صورتم می گردی تا اجزای صورتم و کشف کنی قربونت بشم حتی شبها هم که نیمه بیداری در حال جنب و جوشی  ، تو رو به خاطر خودت دوست دارم و بس.

 

جمعه گذشته با خاله زینب و خانوادشون رفتیم پارک  داراباد  یه هو توی پارک چشمم به پاییز و هوا کمی خنک شده اینه که زود برگشتیم

شکلک های محدثه 

 

شما تازه از خواب بیدار شده بودی عزیزم

لباس برات پوشیدم چون فکر کردم شاید سردت شده باشه

 

داری با بابا ایمان بازی می کنی و کلی بهت خوش می گذره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

خاله زینب
15 مهر 92 11:44
به ما کلی خوش گذشت جای بقیه خانواده خالی بو
گوگولی چقدر شما خوش تیپی


واقعا ایشالا یه روز دوباره دور هم جمع بشیم
خاله سمیه
28 مهر 92 22:32
خوشحالم که بهتون خوش می گذره .
منم موافقم خیلی خوش تیپ شدی ها.



فاطمه
8 آبان 92 18:01
مایده جان نی نی خوشگلت چقدر بزرگ شده[قلب
مرسی عزیزم